فقر و فحشا

 

 

سلام  

امیدوارم همه خوب باشین . شاید بگید الان زمان مناسبی واسه این مطلب نیست ولی به نظر من این یه امر همیشگیه که باید بهش توجه کرد  

شاید این داستان واقعی واسه بعضیا تکراری باشه ولی دوباره خوندنشم خالی از لطف نیست .

ادامه مطلب ...

اعتراض و کفر

این کفر نیست و من هم کافر نیستم این فقط اعتراض بنده ای است که پا را از حد بندگی فراتر گزارده . این فقط صدای اعتراضی است که آرام نمی گیرد  !  

خدا وندا!

اگر روزی بشر گردی

زحال بندگانت با خبر گردی

پشیمان می شدی از قصه خلقت 

از اینجا واز آنجا بودنت !

ادامه مطلب ...

گذر زمان

از انقلاب ترافیکش ماند و از آزادی میدانش و از استقلال هتل و از جمهوری خیابانش .  سال های سال همه چیز تغییر کرد جز ساندیس هایی که رویش می نویسند از اینجا باز شود اما کسی از آنجا باز نمی کند .

سیستم آموزشی ما مشکل داره (۱)

من به این رسیدم که مدارس ما هیچ چیز به بچه های ما یاد نمی دهند که با آن بتوانند در جامعه کار کنند و کسب در امد کنند. و صراحتا معتقدم ،سیستم آموزشی  ما توانایی تربیت نسلی خود باور ، توانا و وبانشاط را ندارد

پسر پرفسور حسابی دریک همایش می گفت: وقتی با یک کودک فرانسوی صحبت می کنی...دو سه شعر از گوته می خوونه...  سرود ملی فرانسه را زمزمه می کند...چند ترانه در وصف ملیت فرانسوی و افتخارات کشورش بلد است ..... و نکته جالبی که میگفت این بودکه یک کودک فرانسه اولین جمله ای مینویسد این است من یک فرانسوی هستم... من می توانم و (خود باوری واقعا همینه) ولی به بچه های ما هنوز بابا آب داد را یاد میدهند شاید به همین خاطره که بابا های ما تا سن 30 سالگی پول تو جیبی ما را می دن... می بینید

آخرین باری که کتاب چهارم دبستان را دیدم نه از تصمیم کبری خبری بود،نه دهقان فذاکار ، نه شعر پروین ،نه سعدی ، نه حافظ نه مولوی و... واقعا آدم تا کجاهایش می سوزد که این همه مفاخر ادبی  و علمی داشته باشد آن وقت بچسبد به یک مشت عرب .

در همه جای دنیا ملت هایی با تاریخ  چند صد ساله قصد این را دارند که تاریخ خود را چند هزار ساله نشان دهند ولی ما در سیستم آموزشی خود قسمت پر افتخار تاریخ چند هزار ساله ( هخامنشیان ، اشکانیان و ساسانیان ) خود را حذف و بیشتر از تاریخ پر فراز و نشیب بعد از اسلام سخن به میان می آوریم .

میخواهم بگویم

فقر همه جا سر میکشد...

فقر ، گرسنگی نیست، عریانی هم نیست...

فقر ، چیزی را ” نداشتن ” است ، ولی آن چیز پول نیست...

فقر ، همان گرد و خاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتاب فروشی می نشیند...

فقر ، کتیبه ی سه هزار ساله ای است که روی آن یادگاری نوشته اند...

فقر ، پوست موزی است که از پنجره یک اتومبیل به خیابان انداخته میشود...

فقر ، همه جا سر میکشد...

فقر ، شب را ” بی غذا ” سر کردن نیست...

فقر ، روز را ” بی اندیشه” سر کردن است...

دکتر علی شریعتی