عشق

دوست دارم طرز فکر و دیدگاهتونو راجع به متنی که گذاشتم بدونم لطفا نظر بذارین..

در جزیره ای زیبا تمام حواس زندگی می کردند: شادی .غم .غرور.عشق و ..                                  روزی خبر رسید که بزودی جزیره زیر اب خواهد رفت همه ساکنین جزیره قایق هایشان را اماده و جزیره را ترک کردنداما عشق می خواست تا اخرین لحظه بماند چون او عاشق جزیره بود..                   وقتی جزیره به زیر اب فرو می رفت عشق از ثروت که با قایقی باشکوه جزیره را ترک می کردکمک خواست و به او گفت ایا میتوانم با تو همسفر شوم؟  ثروت گفت : نه من مقدار زیادی طلا و نقره داخل قایقم هست و جایی برای تو ندارم.        پس عشق از غرور که با قایقی زیبا راهی مکان امنی بود کمک خواست  اما غرور گفت: نه نمیتوانم چون تمام بدنت خیس و کثیف شده و قایق زیبای مرا کثیف میکنی.                            غم در نزدیکی عشق بود پس عشق از او کمک خواست. غم با صدای حزن الودی گفت:اه  عشق من خیلی ناراحتم و احتیاج دارم تنها باشم.     عشق اینبار به سراغ شادی رفت اما او انقدر غرق هیجان بود که حتی صدای عشق را نشنید..       اب هر لحظه بالا و بالاتر می امد و عشق دیگر نا امید شده بود که ناگهان صدایی سالخورده گفت بیا من تو را با خودم میبرم.    عشق انقدر خوشحال شده بود که حتی فراموش کرد اسم پیرمرد را بپرسد و سریع خود را به داخل قایق انداخت و جزیره را ترک کرد..  وقتی به خشکی رسیدندپیرمرد به راه خود رفت و عشق تازه متوجه شد کسی که جانش را نجات داده چقدر بر گردنش حق دارد.      عشق نزد علم که مشغول حل مساله ای روی شن های ساحل بود رفت و پرسید ان پیرمرد که بود؟                                                  علم پاسخ داد: زمان               عشق با تعجب پرسید:زمان؟ اما او چرا به من کمک کرد؟      علم لبخندی خردمندانه زد و گفت: زیرا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است.......
نظرات 50 + ارسال نظر
داود 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:21

قشنگ بود حقیقتی که به صورت داستان بیان شده بود واقعا تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است . ولی نمی دونم چرا برا من این یکی جواب نمیده و نداده ولی قایق غم اومد و نجاتمون داد . غم اینقدا هم بی معرفت نیست همیشه یاری میکنه .
گویند خدا همیشه با ماست
ای غم نکند خدا تو باشی

شما نوشتین((((((( نمیدونم چرا برا من این یکی جواب نمیده و نداده ولی قایق غم اومد و نجاتمون داد ))))))) از این جمله اینطور برداشت کردم که احتمالا عاشق کسی یا چیزی شدین اما به هر دلیلی این عشق اذیتتون کرده و دچار غم واندوه شدید. درست برداشت کردم؟؟؟؟

داود 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 13:12

منظورمو روشن گفتم .
شاید درست برداشت کرده باشین !!!!!!!!!
گویند خدا همیشه با ماست
ای غم نکند خدا تو باشی

شاید؟؟؟؟؟؟؟؟ تبریک میگم بهتون و امیدوارم اونیو که دوسش دارید لیاقتتونو داشته باشه خیلی ممنونم از اینکه نظر گذاشتین

فائزه 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 13:14

سلام نازنین نازم... متنت خیلی قشنگ بود و من جز اولین کساییم که خوندمش. موافقم با اینکه فقط زمان قادر به درک عشقه اما غم هم خیلی وقتا همراه عشق هست. مر۳۰

فائزه خانوم ممنونم از اینکه نظر گذاشتی کاش میگفتی از بچه های کدوم رشته ای تا بیشتر اشنا می شدم باهاتون

hamed 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 13:18

نازنین خانوم خیلی دوست دارم بدونم خودت چه نظری داری؟ یعنی اینکه تا بحال عشقو تجربه کردی؟

اولا اینکه چرا سوالو با سوال جواب میدین؟؟؟؟ بخدا هرچی فکر می کنم نمیدونم دقیقا چی باید بنویسم لطفا وارد جزئیات نشین!!!!! (((((((( خطر مرگ))))))))))))

داود 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 13:30

خب آره شاید (نمیدونم دیگه چرا اینقد اذیت میکنی )........
منم امیدوارم ..........
باور کردی .............

اذیتتون می کنم چون دوس دارم هرچه زودتر یه پلوی عروسی بخورم!!!!!!!!!!!!!! فقط لطفا نگین که دعوتم نمی کنید وگرنه که.........

آلاله 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 20:48

باید خیلی اسطوره ای فکر کنیم که بگیم گذر زمان عظمت عشق رو درک میکنه.
چون عشق های امروزی دیگه مثل عشقای قدیمی نیستن.
تا زمان بیاد عظمت یه عشق رو درک کنه یه عشق جدید به وجود اومده!!!!!!
باور کن!!!
ممنون از مطلب زیبات!
ولی اگه من قرار بود این مطلبو بنویسم عشق رو سوار قایق غم میکردم.
چون عشق همیشه به همراه خودش غم رو هم میاره!!!!

عزیزم ممنونم که وقت گذاشتی و خوندیش. منم با شما موافقم اما بنظرم عشق فقط اولش غمناکه ولی تهش که بهم رسیدن خیلی شادی بخش میشه..

داود 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 22:32

فکر کردی خیال کردی
اگه 6 سال دیگه ازم با خبر بودین زنگ میزنم حتما بیاین باشه

PRINCE OF PERSIA 29 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 23:24

به نظر من عشق بدون غم بی معنیه.......
و هر چی بیشتر غم داشته باشی بهتر میتونی به معنای عشق پی ببری

اجاره بدین حرفتونو اصلاح کنم هرچی بیشتر عشق داشته باشی بهتر میتونی به معنای غم پی ببری.. البته دیدگاه های ادما خیلی متفاوته مثلا من شخصا زیاد به عشق زمینی معتقد نیستم........... دوست عزیز خیلی ممنونم از نظری که گذاشتین

آلاله 30 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:55

عشق اگه واقعی باشه هیچ وقت به سرانجام نمیرسه
چون اونوقت دیگه اسمش عشق نیست.!!!!


عزیزم یعنی شما میگی عشق فقط در صورتی واقعی میشه که بهم نرسن؟؟؟؟؟؟ بنظرم این زیاد منطقی نیست.. ممنونم از اینکه نظر گذاشتی فقط ممکنه لطفا رشتتونو بگین تا بیشتر باهاتون اشنا شم؟

امین 30 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 12:56

خیلی قشنگ وزیبابود
کاملا بااین حرف شما موافقم
به نظر من عشق میتونه خودش رو باهمه چی همراه کنه
ولی اونی که عشق رو درک میکنه فقط فقط زمانه

خوشحالم که خوشتون اومده ممنونم از اینکه لطف کردین ونظر گذاشتین

یاسر پ 30 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 14:27

متنتون بسیار قشنگ بود خیلی خوشم اومد
به نظر من که نمیشه در مورد عظمت عشق چیزی گفت
به قول اون شاعر کسی میتونه عشقو درک کنه که مث اون پروانه {(تو داستان پروانه و شمع) البته اگه این شمع رو مظهر عشق در نظر بگیریم} در آتش عشق (شمع) بسوزه (مث همون لحظه ای که پروانه در شمع سوختو و جزئی از شمع شد)! پس وقتی انسان در همچین شرایطی قرار گرفت عظمت عشق را درک کرده!!!!

دوست عزیز خیلی ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و خوندینش.. از اون داستان پروانه و شمع که گفتین خوشم میاد اما بنظرم عشقی که در اون داستان نقل شده فقط وفقط مخصوص خداونده و نمیشه همچین عشقی رو در زمین پیدا کرد...

PRINCE OF PERSIA 30 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 15:15

به نظر من عشق زمینی پیش نیاز عشق اسمونیه
مگه هرم نیازهای مازلو رو ندیدین

به به .. خیلی خوشم اومد از جوابی که دادین. چه دیدگاه قشنگی ممنونم

شیما 30 - آذر‌ماه - 1390 ساعت 20:19

قبلا شنیده بودم ولی جالب بود مرسی گلم

اخه عزیزم من چی کار کنم شما activi همه چیو از قبل میشنوی؟؟ ممنون از نظرت

فرزانه 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 00:34 http://mamay90.blogsky.com

سلام نازنین جان
به نظر من عشق سراسر شادی است حتی اگر به نظر غمناک باشه
ولی دوست داشتن همیشه قشنگتر از عشقه

سلام عزیز دلم.. منم مثه شما معتقدم که دوست داشتن برتر از عشقه و این اعتقادو با توجه به صحبت های دکتر شریعتی پیدا کردم... ممنونم از نظرتون

[ بدون نام ] 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 09:56

متن قرن هیتلر بود.

راستش شنیده بودم بگن قرن نوح یا بوق یا اتم اما قرن هیتلرو نشنیده بودم حالا اینی که گفتین دقیقا میشه چه قرنی؟؟؟؟؟؟؟ ممنون از نظرتون

یاسر پ 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:36

پس خودتون در مورد چه عشقی حرف زدید؟؟؟؟
البته اون داستان شمع هم به عشقای دیگه قابل تعمیمه!!!!!

فکر کنم منظور از عشقی که تو دایتان من بود عشق زمینی باشه چون عاشق خدا شدن که احتیاج به گذر زمان نداره اما منظور از عشق در داستان شما(پروانه و شمع) چون خیلی اتشین بود بیشتر در مورد خداوند صدق میکنه

علیرضا 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:51

سلام ...متن که واقعا قشنگ بود و اینکه گذشت زمان باعث درک عظمت عشق میشه رو کاملا قبول دارم اما یه چیزی اینقده به غرور بد نگین چیز خوبیه که ....
راستی ای کاش درک عظمت عشق اینقده زمان لازم نداشت ..

اتفاقا منم طرفدار غرورم البته تا یه حد خاصی و واسه افراد خاصی... اما فکر می کنم غرور در عشق هیچ جایگاهی نداشته باشه.. دوست عزیز ممنونم از نظرتون

حنانه 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 13:30

ما که ..........
ولی خب ...............
شاید یه روزی یه جایی یه خبرایی شد!!!!!!!!!!
تازه اون وقت فک میکنم چجوری حلش کنم !!
بی تجربگیه دیگه نمیشه نظر خوب و به درد بخور داد نازنین جون!!!

حنانه جون گل امیدوارم اون یه روزی که قراره یه جایی یه خبرایی شه زود زود زود واست فرا برسه/ فقط یه لطفی کن جاشو دقیق بهم بگو میخوام بیام خلوتتونو بهم بزنم!!!!!!! مرسی از نظرت عزیزم

آلاله 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 13:39 http://mamay90.blogsky.com

درسته.
عشق یعنی (عشق زمینی البته!)خصوصیات یه آدم دیگه رو در نظر خودت خیلی خیلی زیبا فرض کنی.
حالافک کنین این دو نفر به هم برسن.اگه بحثی پیش بیاد اگه ناراحتی بینشون اتفاق بیافته دیگه اون تصور خوب و خیالی رو از هم ندارن.از اون موقع به بعد خصوصیات بد همدیگه رو هم میبینن. وحتی گاهی از هم بدشون میاد.
در اینصورت فقط میتونن همدیگه رو دوس داشته باشن نه اینکه عاشق هم باشن.امیدوارم منظورمو رسونده باشم!
(البته این دیدگاه منه!)

شیما 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 19:59

دکتر شریعتی:
“… عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست…”
مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر
نازی جون مطلبت خیلی جالبه

شیمای گلم متنی که نوشتی خیلی فوق العاده بود خصوصا که من چشم بسته تمام حرفای دکتر شریعتی رو به جون می خرم... مرسی از نظرت

علیرضا 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 22:46

بابا من کلی گفتم که غرور خوبه گفتم که به غرور اینقده بد نگین چه ربطی به عشق داشت عشق با غرور جالب نیست

باشه.چشم.هرچی شما بگین غرور داشتن خیلیم خوبه/ اصلا بر منکرش لعنتاقا علیرضای گل حالا راضی شدین؟

متین 1 - دی‌ماه - 1390 ساعت 23:53

ممنون از مطلبتون.
به نظر من میشه گفت ع ش ق یه جورایی کور کنندس که حتی هیچ چیز و هیچکس برات مهم نیستند فقط خودتی و...
ولی این زمان که چه با آدم نمیکنه . . .

خواهش میکنم.. منم باهاتون موافقم در اکثر موارد عشق ادمو کور میکنه. خیلی ممنونم از نظری که گذاشتین

یه عاشق 2 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:46

عزیزم متنت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی ضربدر 1000000000000000000000 خوشمل بود. حسودیم شد بهت یکم بیشتر از این طور چیزا بذار

خیلی خیلی خیلی خیلی ضربدر 111111111000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000 ازت ممنونم

سحر 3 - دی‌ماه - 1390 ساعت 09:31

چیی میگی تو دل خوش سیری چند ولی حالا گوش کن
عشق بشری وآسمانی عشق رگ خون این جهانی
عشقی که جگر گداز جان است غارتگر تاب مردمان است
عشقی که بلا نمیشناسد سلطانو گدانمیشناسد
عشقی که نپرسد این چه راه است این کوه کن است یا که شاه است عشقی که چو شعله برفروزد دل خواهد خشک وتر بسوزد
فریدون مشیری

ممنون سحر جون از شعر خشگلت...

نسیم 3 - دی‌ماه - 1390 ساعت 09:35

نازنین جون متن زیباست ولی امیدوارم( اونجایی که گفتی تنها زمان قادر به درک عظمت عشق است )با تنهاش و فقطش موافق نیستم چون زمان زیاد هم باعث دوری میشه
اگر همشون با هم میشد غم شادی و ...شاید بیشتر قابل قبول می بودولی خب هر کی یه جور دیگه با شرایط سازگار میشه

البته عزیزم از قدیم می گن دوری و دوستی........... اما خب هرکی یه نظری داره..ممنون از نظرت

سپیده 3 - دی‌ماه - 1390 ساعت 09:47

عاشقی لایق هر ادم پیزوری نیست
نازی جون عشق که یک حس همینجوری نیست
عشق گنج است ولی رنج فراوان دارد
خودمانیم تورا طاقت رنجوری نیست
فرض کن نیست هوس آنچه هوا در سر توست
شور عشق است ولی عشق به این شوری نیست
خانه بی دلبر ومعشوق بهشت است ولی
چون بهشتی است که در داخل ان هوری نیست

ببین سپیده جون اومدی نسازیا دعوامون میشه ها!!!!!!!! شعرت خشگل بود اما من یه قسمتشو به بقیه ترجیح می دم. ـ((((((((((خانه بی دلبر ومعشوق بهشت است ))))))))))))))))) هه ....هه .. ممنون گلم

علیرضا 3 - دی‌ماه - 1390 ساعت 09:50

راضی که نه هنوز راضی نشدم اما قابل قبول بود نازنین خانم گل

THANKS A LOT

[ بدون نام ] 3 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:57

LOVE IS PAIN

ای بابا تورو خدا DONT CRY دلمون گرفت/ اصلا بی خیال LOVE/ حالا SMILE ممنونم

+b.o 4 - دی‌ماه - 1390 ساعت 22:15

من میگم که عشق اتیشه اگه درست ازش استفاده کنی به زندگیت نور و گرمی میده ام نه اگه درست ازش استفاده نکنی مثل همون آتیشی که گفتم به خرمن زندگی آدم می افته و شعله ش تا آسمون ۷ زبانه می کشه.اما در مورد زمان تنها می تونم بگم که هیچ چی ه اندازه ی زمان از خودش انتقام نمی گیره.هر لحظه جای لحظه قبلشو می گیره و نابودش می کنه و لحظه بعد برای انتقام لحظه ای که نابود شده به پا می خیزه ام دریغ که نمیداند خودش نیز قربانی هم جنس خود میشود و این سر دراز دارد.پس امیدوارم که برای عشقتان اهمیت قائل باشین ودوستش داشته باشین تا حداقل فدا شدن زمان بی ارزش نشه.

ممنون که لطف کردین ونظر گذاشتید....هم از دیدگاهتون نسبت به زمان خوشم اومد هم از تشبیه عشق به اتیش...فقط کاش توضیح میدادین منظورتون از اینکه گفته بودید ((اگه ازش درست استفاده کنی.....)) چی بود؟؟؟
خوشحال شدم که بالاخره رد و نشونی از شما تو این وبلاگ دیدم ممنون

هما 5 - دی‌ماه - 1390 ساعت 11:28

اگه عاشق جزیره بوده پس چرا می خواسته با یکی از قایقا بره و تنهاش بذاره به نظرم عاشق نبوده دروغگو بوده.
عشق خیلی با شکوهه و هر کسی نمیتونه به اون برسه . یعنی رسیدن به اون مرحله خیلی سخته .متاسفانه این روزا همه دارن ادای عاشق بودن و در میارن......

طفلکی کجاش دروغگوئه؟ اون که تا تهش واستاد اگر بیشتر وا میستاد خودشم میمیرد.. اون وقت خوب می شد هما خانوم؟؟؟؟/

هما 5 - دی‌ماه - 1390 ساعت 11:34

یکبار عاشقی به در خانه ی معشوق خود رفت.
معشوق : کیستی؟
عاشق : منم
معشوق: برو! تو هنوز در عشق خود صادق نیستی.
عاشق رفت و سال دیگر دوباره امد .
معشوق گفت: کیستی؟
عاشق : تو ام .
معشوق در را باز کرد وگفت : حالا بیا که در عشق راست گفتاری.
نازنین عزیزم مرسی بابت مطلبت

بنظر من این عاشقی که گفتی یکم قاطی داشته/ چه کاریه این کرده اخه ؟؟همون اولش یه کپی از رو کلید خونه معشوقش میزد که دیگه این همه مصیبت نکشه!!!!!!!! جای سپیده خالی که باز بیاد منو نصیحت کنه بگه عاشقی کار هر پیزوری نیست!!!!!!! شوخی کردم عزیز دلم خیلی خشگل بود ..مرسی:S004:]

هما 5 - دی‌ماه - 1390 ساعت 11:40

زمان بس کند می گذرد برای انان که در انتظا رند.
و بس طولانی است برای انانکه در انتظارند.
و بس کوتاه برای انانکه سر خوشند.
اما ابدیست برای انانکه عاشقند. (البته اگه واقعا عاشق باشن)

باتوجه به گفته ی ارزشمندتون بنده فکر می کنم زیادی سرخوش و شنگولم چون همیشه همیشه همیشه وقت کم میارم!!!!!!
مرسی هما جون مهربون که این همه نظرای قشنگ گذاشتی واسم..

[ بدون نام ] 5 - دی‌ماه - 1390 ساعت 20:44

با نظر های هما موافقم

اکرامی 5 - دی‌ماه - 1390 ساعت 22:55

به نظر من زمان نه تنها باعث درک عظمت عشق نیست بلکه باعث میشه ادم با تمامه وجودش بفهمه که عشق در کل یه واژه ی پوچ و عبثه!!!!
اینو تجربه ثابت کرده!
خاطر نشان کنم که عشق یه واژه ی مقدسه...
ما ایرانیا جنبشو نداریم تا هرکی با مامیش قهر میکنه ادعای عشق میکنه باز جالبش اینجاس که این تا وقتی صدق میکنه که پای یه بهتر در میون نباشه تا سر و کلش پیدا بشه.... وای وای وای عادت ایرانیاس نوکه اومد به بازار کهنه میشه دل ازار.... این هم واسه دخترا هم واسه پسرا صدق میکنه.
اگه یکم منطقی قضاوت کنیم میبینیم همش واقعیت.

ممنون از مطلبه خوبت[:S004:
ماکه خواهر نداریم شمام مثله خواهرمی از ما به شما نصیحت هیچوقت خودتو الاف جنس مخالفو برنامه های عشقی نکن چون اولین کسی که ضربه میخوره خوده ادمه.
یه برنامه یعشقو عاشقی میتونه مسیر زندگی ادمو عوض کنه.

خیلی ممنونم از اینکه لطف کردین وقت گذاشتین ونظر دادین..
با اکثریت حرفاتون موافقم شاید علتش این باشه که ادما همدیگرو دوست دارن فقط برای رفع نیازهای خودشون اگه کسی رو بخاطر(( شخصیتش)) دوست داشته باشی واقعا به پاش میمونی..
بابت نصیحتتون خیلی ممنون/ چشم حتما یادم میمونه

[ بدون نام ] 6 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:13

ولی تجربه خلاف اینو ثابت کرده

خلاف چیو ثابت کرده؟؟؟؟ دوست عزیز چرا اسمتونو نمیذارین؟؟

+ mr.b.o 8 - دی‌ماه - 1390 ساعت 00:00

عشق=عطش شدید قلب۰منظورم اینه که وقتی آدم عاشق میشه نباید فورا و بی گدار به آب بزنه باید شرایط رو بسنجه موقعیتشو ببینه همه چیز رو یهو رو نکنه اروم اروم جلو بره که مبادا از حول حلیم خدای نکرده...... وقتی که آدم عاشق میشه خیلی از چیزارو نمیبینه یا یه جور دیگه بگم همه چی رو میبینه اما همه رو خوب و در سطح اعلا میبینه اما امان از دل غافل نه ببخشید عاشق/ وقتی همه چیز رو می بینه که کار از کار گذشته و نه راه پس داره نه راه پیش اون موقع دیگه پشیمانی سودی نداره.خلاص نهایت عشق:۱-ازدواجه که خودش قاتل عشق و به وجود آورنده زنگیه۲-شکست عشقیه:که یه مدت فرد ناراحت و سر خورده می شه ام باز زمان به دادش می رسه ومشکلشو حل میکنه و امیدوارم هیچکی به دومی مبتلا نشه.حلا دیگه هر جور خودتون برداشت می کنید۰

با این عواقبی که شما واسه عشق در نظر گرفتین من ترجیح میدم ادم کلا بیخیال عشق و این حرفا بشه چون به قول اقای اکرامی فقط به ادم ضربه می زنه.... موافقین؟؟؟؟؟
ممنون از نظرتون

علیرضا 9 - دی‌ماه - 1390 ساعت 10:55

هیچی همینجوری بود یعنی مانور بود ....چی مانور بود ؟خوب اینکه نظر گذاشتم دیگه دیدم آمار نظراتتون خوب داره میره بالا ما هم یه نظری بدیم .....

منم موافقم اصلا فکر نمیکردم بچه ها این همه استقبال کنن..
خدایی همه خیلی مرام گذاشتن/ همه خیلی مهربون بودن.
بچه های گل از همتون یه عالمه ممنونم

[ بدون نام ] 9 - دی‌ماه - 1390 ساعت 21:02

در پاسخ بعضیا باید بگم که کافر همه را به کیش خود پندارند وبس

????????????????????????????????????????????? who are you
شما منو یاد این شکلک میندازین
((((((ادم نقابدار)))))))))
از اسم جدیدتون خوشتون اومد؟

فائزه 9 - دی‌ماه - 1390 ساعت 23:08

رفتم تو وبتون گشتم دیدم بیشترین امار نظرات تا حالا مال این متن شما بوده... خانوم خانوما اینو میدونستی؟؟؟؟؟
زیادی محبوب شدیا. فکر کنم همه خیلی دوست دارن البته فکر نکنی حسودما !!!!!! منم خیلی دوست دارم
امیدوارم همیشه موفق باشی نازنازی جونم

مرسی عزیز دلم.. نمیدونم از بچه های کدوم رشته ای اما منم ندیده دوست دارم...
نه بخدا من که فکر نمیکنم دوسم داشته باشن این همه نظرای خشگل فقط به علت لطف بیش از حد بچه هاست
بهرحال منم خیلی خوشحال میشم.
ببین فقط تو رو خدا انقدر بهم نگین نانازی یا نازنازی(( قابل توجه دوستان عزیز خوابگاهی))
بازم ممنون از نظرتون

سحر 10 - دی‌ماه - 1390 ساعت 12:41

این جملات -----------------------------چرند چیه در مورد عشق همشون ّ الکین چرا ما هرکدوممون به خودمون اجازه میدیم در مورد مقدسات نظر بدیم دیگه هیچ نشونی از عشق نیس همه دروغ وخودخواهیه همه پی کلاه خودشونن که تنها نباشن بابابه خدا عاشقی مرده روزمین عشق نموندخیلی وقت پیش باروبندیلشو بست خونه تکوند هرکسی پی پر کردن بیکاریش میفته میگه عاشقم بروبابا به خدا کافیه پولدارترش گیرشون بیا اونوقت حاجی حاجی مکه میشن خودتم سرگرم این چرندیات نکن بای نانازم

سحر جان عزیزم شما تو خط اول نوشتی ((چرا ما هرکدوممون به خودمون اجازه میدیم در مورد مقدسات نظر بدیم )) که احتمالا طرف حسابت بچه هایی باشن که نظر گذاشتن در حالیکه خودت خط پایین ترش نوشتی((دیگه هیچ نشونی از عشق نیس همه دروغ وخودخواهیه ))
حالا فکر نمیکنی خودتم داری راجع به مقدسات نظر میدی در حالیکه به دیگرون ایراد میگیری؟؟؟؟!!!!
عزیزم من به نظرشما احترام می ذارم و تائیدش میکنم ولی شمام لطف کن و به نظرات بقیه دوستان احترام بذار ....ممنونم

бэhзад олфатйан 10 - دی‌ماه - 1390 ساعت 20:27

اصلاحیه:زنگیه نه زندگیه که دالشو جا انداختم.نه اصلا موافق نیستم به هیچ وجه.من که نگفتم عشق بده من گفتم که باید یه خورده احتیاط کرد اما خوب با این حرفشون که گفتن یه عشقو یه عاشقی( می تونه) مسیر زندگیه ادمو عوض کنه موافقم.عشق تاج پادشاهی بر سر ادم می ذاره ولی خوب ادم رو هم بر صلیب می کشه اما اشتباه نکنین اینجا صلیب ایهام داره منظورم اینه که مثل مسیح مقدست میکنهالبته اگه درست و پاک وبی ریا باشه..البته توهینی نشه به کسی ولی خوب شاید منظور فرد اقایэсрамй
باشه.قانع شدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اقای الفتیان عزیز اگه واقعا واقعا واقعا به حرفایی که اینجا نوشتین اعتقاد داشته باشین و نه صرفا برای شعار دادن باشه باید بگم به حال اون کسی که قراره یه روزی بهش علاقه مند شید غبطه می خورم البته اگر دیدگاهتون تا اخر همینجوری پاک وقشنگ بمونه...
ضمنا این خطی که اسمتونو نوشتین خیلی جالبه
اگه بخوام یاد بگیرم واسم کلاس فشرده می ذارین؟؟؟ حالا سر شهریشم یه جوری توافق می کنیم !! قسطی ماهی ۱۰۰تومن خوبه؟؟ ((صرفا جهت شوخی بود))
خیلی ممنونم

..... ....... 10 - دی‌ماه - 1390 ساعت 20:32

[:i am ZORO.ادم ها همه نقابدارن که بتونن شخصیت اصلیشونو پشتش مخفی کنن. غیر از اینه؟

نخیر مثله اینکه شما نمیخوای خودتو معرفی کنی
باشه.. تسلیم .. ما همینجوریشم قبولتون داریم

ZORO

бэhзад олфатйан 11 - دی‌ماه - 1390 ساعت 21:26

شک نکنین اگه یک ذره هم به حرفام شک می داشتم هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت به خودم اجازه نمیدادم که بخوام راجب عشق کوچکترین حرفی بزنم.و در انتها دوست عزیز تقدیم به هرکی که عشقش پاک و بی ریا هست :
بنگر به رنگ رخساره تا واقف شوی به سر درون که در دریای عشقم مباشد قطره ای ز رنگ و بوی جنون.

با تشکر فراوون از اینکه لطف کردین و وقت گذاشتین

علیرضا 12 - دی‌ماه - 1390 ساعت 11:05

راستیتش من وقتی اومدم نظرات آقای الفتیان خانم خزائی رو دیدم خیلی برام جالب بود در مورد خانم خزائی یه چیزی بگم اونم اینکه حق با خانم خزاءی که میگه عشق جزءمقدساته و واقعا اگه یه کوچولو فک کنیم به همین نتیجه میرسیم از اونجایی که عشق یه تقدس جهانی داره و همه دنیا با مقدس بودن اون موافق هستن پس اینجا دیگه به هیچ وجه نباید توهین بشه اما با اون بخشیش که در رابطه با اینکه الان دروغه و اصلا وجود نداره باید بگم که خودتونم انصافا این حرف رو قبول ندارین شاید رنگ عشق کمرنگ شده باشه اما همچنان با صلابت هست اصلا به نظر من اگه عشق نباشه زندگیم نیست میگم شاید رنگش کمرنگ شده باشه اما هست خود شمام عاشقین از هر نوعی که فکر کنین البته از نوع مقدسش در مورد آقای الفتیانم بگم که آقا بهزاد من احساس میکنم همه این جملات از یه کتابی بود که تو خوندی و از این مطلب خوشت اومده البته که خیلیم کار خوبیه با اطلاعات نظر گذاشتن اما به نظر من شاید فقط به ۱۰ درصدش کاملا اعتقاد داشته باشی بقیش فقط از جملاتش خوشت اومده خودمم شاید اینطوری باشم شاید من به هیچ کدومش اعتقاد نداشته باشم و از تو عقب ترم باشم اما تو که دم از انصاف میزنی با انصاف باش اینا رو تو زندگیت هم زندگی دانشجوییت و هم زندگی آیندت اجرا کن

دوست عزیزمن نمیتونم به این بخش از نظر شما پاسخ بدم چون در اصل در مورد صحبت های اقای الفتیان و خانوم خزاعی نظر گذاشتین..
جوابتون باشه به عهده خودشون..
ممنونم

бэhзад олфатйан 12 - دی‌ماه - 1390 ساعت 21:58

فک کنم که باید اسم وبلاگو به یه نحوی بذاریم چت خونه !!!!؟؟؟؟؟چون هرکی میاد رجب دیگرون یه نظری می ذاره و اون موقع ادم مجبور می شه جواب بده "در کل بگم علیرضا جونم از کل مطالبی که گذاشتم یک جملش مال یک کتاب بوده و بقیش زایده ی افکار خودم بودش.و اما انگار کل مطالبو نخوندین چون اگه می خوندین با عجله نظر نمی ذاشتین و سنجیده نظر می ذاشتین "من که میدونم اگه دست شما بود همین فردا منو دومادم می کردی ولی خوب وقتی از شرایط کسی خبر نداری زود قضاوت نکن! هر کاری به موقعش.دیگه بیشتر از اینم بحث نمی کنم چون یه قولی به یه بنده ی خدا دادم که با هرکی بحث نکنم.راستی یه انتقادم که دارم از شما اینه که اینجا باید یاد بگیری که راجب مطلب خانم جلائی نظر بذارین نه راجب نظر دیگرون.والبته منم اینجا از خانم جلائی پوزش می خوام که جواب نظر آقای فولادی رو دادم ومن حق این کارو نداشتم و تنها باید راجب مطلب شما نظر می ذاشتمو بس.امیدوارم که ببخشین.

نیما 17 - دی‌ماه - 1390 ساعت 21:46

نازنین خانم با این مطلبتون وبلاگو ترکوندینا!!!!!!!!!!!!
مخصوصا این که نظرات مطلب شما هم از بقیه بچه ها بیشتره!!!!!!!!!!!!!!!
باید بگم که متنتون فوق العاده بود.ممنون که همچین مطلب باحالی گذاشتید!!!!!!!!!!!

اقا نیما یه عالمه ممنونم از اینکه لطف کردین وقت گذاشتین ونظر دادین خوشحالم خوشتون اومده

soheil 20 - تیر‌ماه - 1391 ساعت 12:21

nazanin jan man hamishe dir miresam!!!!!!!!!! matlabetun kheili ziba bud
bacheham khub midunan rui ki sarmaye gozari konan
bazam mamnunam

zahra 5 - شهریور‌ماه - 1391 ساعت 22:25 http://Nurse1992.blogfa.com

فوق العاده بود نازنین جووووونم به وب ماهم سر بزنید ونظر بزارید خوشحال میشیم

ممنون عزیزم
چشم حتما

من....b o y 15 - مهر‌ماه - 1391 ساعت 22:38

متنتون درست مثل خودتون نازنین بود.....
از هردوتون خوشمان امد....

حدیثه 7 - آذر‌ماه - 1391 ساعت 17:59

ولی نازی جون پشت ی ماشینی نوشته بود:عشق بزرگترین دروغ دنیا.....

صخت این جمله بستگی داره به نوع ماشینش!!!!!!!!!!!!!!!!! هرچی گرون تر.. درست تر!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد